جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
کنترل کردن, مهار کردن
جلوی خود را گرفتن
کنترل کردن (احساسات و هیجانات)
بررسی کردن, تحقیق کردن
بررسی کردن, چک کردن
چک کردن, هماهنگ کردن، در جریان گذاشتن (به منظور کسب اجازه)
بررسی کردن, اطمینان حاصل کردن
انتخاب کردن, تیک زدن
تحویل دادن (کیف، لباس و...)
تحویل دادن (چمدان و وسایل سفر)
تحویل گرفتن (چمدان و وسایل سفر)
امتحان کردن
بررسی کردن, تایید کردن
کیش دادن, تهدید شاه
چک کردن (پوکر)
چک کردن, مسدود کردن
ناگهان کند شدن, توقف کردن
بررسی کردن, توقف موقت
تغییر شکار, منحرف کردن تعقیب
به طور موقت شل کردن, بررسی کشش
ترک خوردن, شکاف برداشتن
ترک خوردن, شکاف برداشتن
بررسی کردن، طرح شطرنجی ایجاد کردن
چک
کیش (شطرنج)
چارخانه (طرح پارچه)
صورتحساب
بررسی, بازرسی، بازبینی
بررسی, تأیید
توقف, مکث
بازدارنده, کنترل
چک, مانع
علامت, بریدگی
بررسی, کنترل
علامت, تیک
حله!
درخت واژگانی



























