جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
sinister
01
شرور, بدخواه
giving the impression that something harmful or evil is about to happen
مثالها
The abandoned mansion had a sinister aura about it, as if it held dark secrets within its walls.
عمارت متروکه یک هاله شوم داشت، گویی که رازهای تاریکی در دیوارهایش نهفته است.
The eerie silence in the forest felt sinister, as if something dangerous lurked nearby.
سکوت عجیب در جنگل شوم به نظر میرسید، گویی چیزی خطرناک در نزدیکی کمین کرده است.
مثالها
His sinister schemes aimed to undermine his rival's reputation.
نقشههای شوم او با هدف تضعیف اعتبار رقیبش طراحی شده بود.
The politician 's sinister tactics tarnished the integrity of the election process.
تاکتیکهای شوم سیاستمدار، یکپارچگی فرآیند انتخابات را خدشهدار کرد.
مثالها
In heraldry, a lion facing the sinister side appears to look leftward.
در نشانشناسی، شیری که به سمت چپ رو کرده است به نظر میرسد به چپ نگاه میکند.
The shield bore a red stripe on the sinister side.
سپر یک نوار قرمز در سمت چپ داشت.
مثالها
The nobleman 's rise to power was rumored to involve sinister dealings.
شایعه شده بود که صعود اشراف زاده به قدرت شامل معاملات شوم بوده است.
Her accusations hinted at a sinister motive behind the generous gift.
اتهامات او به یک انگیزه شوم در پشت هدیه سخاوتمندانه اشاره داشت.
