جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
ramasser
01
جمع کردن, چیدن
مثالها
Elle ramasse les feuilles mortes dans le jardin.
او برگهای مرده را در باغ جمع میکند.
Les enfants ramassent les papiers éparpillés.
کودکان کاغذهای پراکنده را جمع میکنند.
02
از زمین برداشتن, برداشتن
مثالها
Elle a ramassé son stylo tombé par terre.
او خودکار افتاده روی زمینش را برداشت.
Peux - tu ramasser ce papier, s' il te plaît ?
میتوانی این کاغذ را برداری، لطفاً؟
03
مچاله شدن, در خود جمع شدن، گوله شدن
مثالها
L' enfant s' est ramassé dans un coin pour se réchauffer.
کودک در گوشهای جمع شد تا گرم شود.
Le chat s' est ramassé sur le canapé pour dormir.
گربه روی مبل جمع شد تا بخوابد.
04
افتادن, زمین خوردن
مثالها
Il s' est ramassé en glissant sur la glace.
او با لغزش روی یخ جمع شد.
Pendant le match, elle s' est ramassée après un choc.
در طول بازی، او جمع شد پس از برخورد.



























