جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
mourir
01
مردن, فوت کردن
مثالها
Mon grand-père est mort l' année dernière.
پدربزرگ من سال گذشته درگذشت.
Les fleurs meurent sans eau.
گلها بدون آب میمیرند.
02
خاموش شدن (آتش)
مثالها
La bougie a fini par mourir dans la nuit.
شمع سرانجام در شب خاموش شد.
Le feu dans la cheminée est en train de mourir.
آتش در شومینه در حال خاموش شدن است.
03
از بین رفتن, زوال یافتن
مثالها
Ce village meurt peu à peu à cause de l' exode rural.
این روستا به دلیل مهاجرت روستایی کمکم میمیرد.
Les traditions meurent si on ne les transmet pas.
آداب و رسوم میمیرند اگر منتقل نشوند.
04
ضعیف شدن, کم شدن، کاهش یافتن
مثالها
Le vent a commencé à mourir en fin de journée.
باد در پایان روز شروع به ضعیف شدن کرد.
La douleur a peu à peu fini par mourir.
درد به تدریج به مردن ختم شد.
05
در آستانه مرگ بودن, فوت کردن
مثالها
Il se meurt après une longue maladie.
او در حال مرگ است پس از یک بیماری طولانی.
La vieille plante se meurt faute d' eau.
گیاه قدیمی به دلیل کمبود آب در حال مرگ است.



























