جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
fuir
01
فرار کردن, گریختن
مثالها
Il a fui la scène du crime.
او از صحنه جرم گریخت.
Les oiseaux fuient quand ils voient un danger.
پرندگان وقتی خطر را میبینند فرار میکنند.
02
نشت کردن, چکه کردن
مثالها
L' eau fuit du robinet.
آب از شیر نشت میکند.
Le gaz fuit de la conduite.
گاز از لوله نشت میکند.
03
گریزان بودن از, دوری کردن از
مثالها
Il fuit les conflits à tout prix.
او از درگیریها به هر قیمتی اجتناب میکند.
Elle fuit les endroits bruyants.
فرار میکند از مکانهای پر سر و صدا.
04
فرار کردن از, گریختن از
مثالها
Il a fui la police hier soir.
او فرار کرد از پلیس دیشب.
Elle a fui la guerre dans son pays.
او از جنگ در کشورش گریخت.
05
به سرعت گذشتن, به سرعت سپری شدن
مثالها
Le temps fuit quand on s' amuse.
وقت فرار میکند وقتی که ما لذت میبریم.
Les jours fuient pendant les vacances.
روزها در تعطیلات فرار میکنند.
06
جوهر پس دادن
مثالها
L' encre fuit à travers la page.
مرکب از طریق صفحه نشت میکند.
Ce papier est trop fin, l' encre fuit.
این کاغذ خیلی نازک است، جوهر نشت میکند.



























