جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
cortar
[past form: corté][present form: corto]
01
خرد کردن, ریز کردن
مثالها
Voy a cortar las verduras para la ensalada.
من قصد دارم سبزیجات را برای سالاد ببرم.
Ella cortó el pan en rebanadas finas.
او نان را به برشهای نازک برید.
02
کوتاه کردن
مثالها
Voy a cortar mi cabello mañana.
فردا موهایم را کوتاه خواهم کرد.
¿ Puedes cortarme las uñas?
بریدن ناخنهایم؟
03
پایان دادن به رابطهٔ عاشقانه
مثالها
La pareja decidió cortar amigablemente.
زوج تصمیم گرفتند دوستانه جدایی کنند.
No sabía cómo cortar sin lastimar a su pareja.
او نمیدانست چگونه بدون آسیب زدن به شریکش رابطه را قطع کند.
04
کات کردن, بریدن
مثالها
Selecciona el texto y luego corta para moverlo a otro documento.
متن را انتخاب کنید و سپس آن را ببرید تا به سند دیگری منتقل شود.
Puedes cortar una imagen y pegarla en una presentación.
شما میتوانید یک تصویر را ببرید و در یک ارائه بچسبانید.
05
بریدن خود
مثالها
Se cortó el dedo con un papel.
او با یک کاغذ انگشتش را برید.
La niña se cortó al caer sobre un cristal.
دختر هنگام افتادن روی شیشه خود را برید.
06
بریدن
مثالها
Antes de repartir, tienes que cortar el mazo.
قبل از پخش کردن، باید دسته را برش دهید.
El jugador a la derecha del repartidor debe cortar las cartas.
بازیکن سمت راست دیلر باید کارتها را ببرد.



























