جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
fallen
01
افتادن, سقوط کردن
مثالها
Das Glas ist auf den Boden gefallen.
لیوان روی زمین افتاد.
Sie ist gestern auf der Treppe gefallen.
او دیروز روی پلهها افتاد.
02
افتادن, مصادف شدن
مثالها
Weihnachten fällt dieses Jahr auf einen Sonntag.
کریسمس امسال در یک یکشنبه میافتد.
Ihr Geburtstag fiel auf einen Feiertag.
تولد او بر یک تعطیل عمومی افتاد.
03
کاهش یافتن, سقوط کردن، پایین آمدن
مثالها
Die Preise sind stark gefallen.
قیمتها به شدت افت کردند.
Die Temperatur fällt heute Nacht.
دما امشب پایین میآید.
04
باریدن
مثالها
Es fällt Schnee.
برف میبارد.
Regen fällt auf das Dach.
باران روی سقف میبارد.
05
کشته شدن, تلف شدن
مثالها
Er ist im Krieg gefallen.
او در جنگ افتاد.
Viele Soldaten sind gefallen.
بسیاری از سربازان کشته شدند.
06
گرفته شدن, صادر شدن، زده شدن
مثالها
Die Entscheidung ist gefallen.
تصمیم گرفته شده است.
Es fiel kein Tor im Spiel.
در مسابقه هیچ گلی گل زده نشد.
07
بیاعتبار شدن, منسوخ شدن
مثالها
Das Verbot ist gefallen.
ممنوعیت لغو شده است.
Diese Regelung ist gefallen.
این مقررات افتاده است.
08
دچار شدن, گرفتار شدن
مثالها
Er fiel in Ohnmacht.
او افتاد بیهوش.
Sie fiel in Depression.
او افتاد به افسردگی.
09
سقوط کردن, تسخیر شدن، فتح شدن
مثالها
Die Stadt ist gefallen.
Die Festung fiel nach drei Tagen.
10
تعلق گرفتن, نصیب شدن
مثالها
Das Erbe fiel an den Sohn.
ارث رسید به پسر.
Der Preis fiel auf sie.
جایزه به او رسید.



























