جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
dämpfen
01
دم کردن, بخارپز کردن
مثالها
Gemüse wird oft gedämpft, damit es gesund bleibt.
سبزیها اغلب بخارپز میشوند تا سالم بمانند.
Ich dämpfe Reis statt ihn zu kochen.
من برنج را به جای جوشاندن، بخارپز میکنم.
02
کم کردن
03
فرونشاندن



























