جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
méchant
01
بدجنس, بدذات
مثالها
Elle peut être méchante parfois.
او گاهی میتواند بدجنس باشد.
Le méchant personnage est dans le film.
شخصیت شرور در فیلم است.
02
شیطان, تخس
مثالها
Ce garçon est méchant, il fait toujours des bêtises.
این پسر شیطون است، همیشه شرارت میکند.
La fille méchante a cassé le jouet.
دختر شیطان اسباببازی را شکست.
03
محشر, معرکه، بینظیر
مثالها
Il a une méchante collection de jeux vidéo.
او یک مجموعه بدجنس از بازیهای ویدیویی دارد.
Elle possède une méchante voiture de sport.
او یک ماشین اسپورت عالی دارد.
04
خطرناک, شیطنتآمیز، آزاردهنده
مثالها
C' est une méchante affaire de corruption.
این یک پرونده فساد بد است.
Il a commis une méchante action contre ses collègues.
او یک عمل بد علیه همکارانش مرتکب شد.
05
هجومی (حیوانات), وحشی، خطرناک
مثالها
Ce chien est méchant, il mord les gens.
این سگ بدجنس است، مردم را گاز میگیرد.
Méfie - toi de ce chat méchant.
از آن گربه بدجنس مراقب باش.
06
ناچیز, کوچک
مثالها
Il vit dans une méchante maison en bois.
او در یک خانه چوبی بیارزش زندگی میکند.
Elle portait une méchante veste trouée.
او یک ژاکت پارهپوره بیارزش میپوشید.



























