جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
La marche
[gender: feminine]
01
پیادهروی
مثالها
La marche est bonne pour la santé.
پیادهروی برای سلامتی خوب است.
Ils font une marche dans le parc.
آنها در پارک یک پیادهروی انجام میدهند.
02
پیشرفت (شرکت، سازمان، مؤسسه و...), روند، عملکرد
مثالها
La marche de l' entreprise est encourageante.
پیشرفت شرکت دلگرمکننده است.
Ils suivent la marche du projet avec attention.
آنها پیشرفت پروژه را با دقت دنبال میکنند.
03
مارش (نظامی), موسیقی مارش
مثالها
Les soldats font la marche dans la parade.
سربازان رژه را در رژه انجام میدهند.
La marche militaire est stricte et disciplinée.
رژه نظامی سختگیرانه و منضبط است.
04
رژه
مثالها
La marche des soldats impressionne le public.
رژه سربازان عموم را تحت تأثیر قرار میدهد.
Ils participent à la marche pour la fête nationale.
آنها در رژه برای جشن ملی شرکت میکنند.
05
مرحله
مثالها
La première marche du projet est terminée.
مرحله اول پروژه به پایان رسیده است.
Chaque marche doit être suivie attentivement.
هر مرحله باید با دقت دنبال شود.
06
پله
مثالها
Elle monte la marche doucement.
او به آرامی از پله بالا میرود.
Il a glissé sur une marche.
او روی یک پله لیز خورد.
07
شکل راهرفتن, (عمل) راهرفتن
مثالها
Sa marche est rapide et légère.
راه رفتنش سریع و سبک است.
Elle a une marche élégante.
او یک راه رفتن زیبا دارد.
08
عملکرد (دستگاه), (عمل) کار کردن
مثالها
La marche de la machine est régulière.
کارکرد ماشین منظم است.
Ce dispositif assure la bonne marche de l' équipement.
این دستگاه کارکرد صحیح تجهیزات را تضمین میکند.
09
حرکت (یک وسیله نقلیه)
مثالها
La marche de la voiture est silencieuse.
حرکت ماشین بیصدا است.
Le conducteur a contrôlé la marche du bus.
راننده کارکرد اتوبوس را کنترل کرد.



























