finir
Pronunciation
/finiʀ/

word page title

finir
01

به پایان رساندن, تمام کردن، خاتمه دادن

finir definition and meaning
example
مثال‌ها
Je finis mes devoirs avant le dîner.
تمام می‌کنم تکالیفم را قبل از شام.
Elle finit son livre en deux jours.
او کتابش را در دو روز تمام می‌کند.
02

دست برداشتن, دیگر (کاری را) نکردن، تمام شدن

finir definition and meaning
example
مثال‌ها
Elle a fini de décorer la maison.
او تمام کرد تزیین خانه را.
Il finit le dessin avec soin.
او نقاشی را با دقت تمام می‌کند.
03

مردن, کار کسی تمام شدن

finir definition and meaning
example
مثال‌ها
Il a fini hier soir après une longue maladie.
درگذشت دیشب پس از یک بیماری طولانی.
Elle a fini jeune à cause d' un accident.
او به‌دلیل یک حادثه در جوانی درگذشت.
04

تمام شدن, به پایان رسیدن

example
مثال‌ها
Le film finit à dix heures.
فیلم ساعت ده تمام می‌شود.
La réunion finit bientôt.
جلسه به زودی پایان می‌یابد.
05

آخر و عاقبت به (جایی) رسیدن, آخر و عاقبت به (چیزی) ختم شدن

example
مثال‌ها
Cette discussion finit en dispute.
این بحث به پایان می‌رسد در یک جدال.
Le film finit par un rebondissement inattendu.
فیلم با یک پیچش غیرمنتظره به پایان می‌رسد.
06

بالأخره توانستن, فائق آمدن، توانستن

example
مثال‌ها
Il finit par accepter la proposition.
پایان می‌دهد با پذیرفتن پیشنهاد.
Elle finit par comprendre la situation.
او پایان می‌دهد به درک وضعیت.
LanGeek
دانلود برنامه
langeek application

Download Mobile App

stars

app store