جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
finir
01
به پایان رساندن, تمام کردن، خاتمه دادن
مثالها
Je finis mes devoirs avant le dîner.
تمام میکنم تکالیفم را قبل از شام.
Elle finit son livre en deux jours.
او کتابش را در دو روز تمام میکند.
02
دست برداشتن, دیگر (کاری را) نکردن، تمام شدن
مثالها
Elle a fini de décorer la maison.
او تمام کرد تزیین خانه را.
Il finit le dessin avec soin.
او نقاشی را با دقت تمام میکند.
03
مردن, کار کسی تمام شدن
مثالها
Il a fini hier soir après une longue maladie.
درگذشت دیشب پس از یک بیماری طولانی.
Elle a fini jeune à cause d' un accident.
او بهدلیل یک حادثه در جوانی درگذشت.
04
تمام شدن, به پایان رسیدن
مثالها
Le film finit à dix heures.
فیلم ساعت ده تمام میشود.
La réunion finit bientôt.
جلسه به زودی پایان مییابد.
05
آخر و عاقبت به (جایی) رسیدن, آخر و عاقبت به (چیزی) ختم شدن
مثالها
Cette discussion finit en dispute.
این بحث به پایان میرسد در یک جدال.
Le film finit par un rebondissement inattendu.
فیلم با یک پیچش غیرمنتظره به پایان میرسد.
06
بالأخره توانستن, فائق آمدن، توانستن
مثالها
Il finit par accepter la proposition.
پایان میدهد با پذیرفتن پیشنهاد.
Elle finit par comprendre la situation.
او پایان میدهد به درک وضعیت.



























