جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
acariciar
01
نوازش کردن, ناز کردن
مثالها
Acaricié al gato mientras dormía.
نوازش کردم گربه را در حالی که خواب بود.
El niño acarició al perro con cariño.
پسر سگ را با محبت نوازش کرد.
02
گرامی داشتن
مثالها
Acariciaba sus recuerdos de infancia con nostalgia.
او نوازش میکرد خاطرات کودکی خود را با نوستالژی.
Siempre acariciaron la tradición familiar.
آنها همیشه سنت خانوادگی را گرامی داشتند.
03
دست کشیدن (به ریش، سبیل یا موی خود)
مثالها
Se acariciaba la barba mientras pensaba.
او در حال فکر کردن ریشش را نوازش میکرد.
Se acariciaba el bigote mientras escuchaba la historia.
او در حالی که به داستان گوش میداد، سبیلش را نوازش میکرد.
04
یکدیگر را نوازش کردن
مثالها
Los novios se acariciaban en el parque.
نامزدها در پارک نوازش میکردند.
Se acariciaron mientras veían la película.
آنها در حال تماشای فیلم یکدیگر را نوازش میکردند.



























