جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Mirage
01
خیال واهی
something that appears desirable or promising but is ultimately unattainable or elusive
مثالها
For many struggling artists, fame and fortune can seem like a mirage, always shimmering on the horizon but never within reach.
برای بسیاری از هنرمندان درگیر، شهرت و ثروت میتواند مانند یک سراب به نظر برسد، همیشه در افق میدرخشد اما هرگز در دسترس نیست.
The concept of a perfect, harmonious society often proves to be a mirage, as human nature and conflicting interests make it unattainable.
مفهوم یک جامعه ایدهآل و هماهنگ اغلب به عنوان یک سراب ثابت میشود، زیرا طبیعت انسان و منافع متضاد آن را غیرقابل دسترس میسازد.
02
سراب, کوراب
an optical illusion caused by atmospheric conditions, creating the appearance of water, objects, or landscapes where none exist
مثالها
In the desert heat, weary travelers often mistake distant sand dunes for shimmering lakes due to mirages.
در گرمای بیابان، مسافران خسته اغلب تپههای شنی دور دست را با دریاچههای درخشان اشتباه میگیرند، این به دلیل سراب است.
The nomads knew to distrust their senses when they spotted what appeared to be an oasis, recognizing it as a mirage.
کوچنشینان میدانستند که وقتی چیزی را میبینند که به نظر یک واحه میرسد، به حواس خود اعتماد نکنند و آن را به عنوان یک سراب تشخیص دهند.
