جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
marquer
01
(گل) زدن
مثالها
L' attaquant a marqué deux buts.
مهاجم دو گل زد.
Elle a marqué le point décisif.
او امتیاز تعیینکننده را ثبت کرد.
02
نشان دادن, علامت زدن
مثالها
Marque les pages importantes avec un post-it.
صفحات مهم را با یک پست-ایت علامتگذاری کنید.
Les ouvriers marquent le sol pour les fondations.
کارگران زمین را برای پیها علامتگذاری میکنند.
03
تحت تاثیر قرار دادن
مثالها
Ce film m' a profondément marqué.
این فیلم مرا عمیقاً تحت تأثیر قرار داد.
Son courage nous a tous marqués.
شجاعت او همه ما را تحت تأثیر قرار داد.
04
اعلام کردن
مثالها
Le président va marquer le début des festivités.
رئیسجمهور علامتگذاری خواهد کرد آغاز جشنها را.
La mairie a marqué cette date comme fériée.
شهرداری این تاریخ را به عنوان تعطیل علامتگذاری کرد.



























