جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
condamner
01
محکوم کردن
مثالها
Le juge a condamné l' accusé à cinq ans de prison.
قاضی متهم را به پنج سال زندان محکوم کرد.
Elle a été condamnée pour vol.
او به خاطر دزدی محکوم شد.
02
قدغن کردن, ممنوع کردن
مثالها
La loi condamne l' usage de certaines substances.
قانون استفاده از برخی مواد را محکوم میکند.
L' école a condamné l' accès aux zones dangereuses.
مدرسه دسترسی به مناطق خطرناک را محکوم کرد.
03
رد کردن, مردود دانستن
مثالها
Le comité a condamné la proposition pour non-conformité.
کمیته به دلیل عدم انطباق، پیشنهاد را محکوم کرد.
Elle a condamné les idées extrêmes lors de la réunion.
او در جلسه ایدههای افراطی را محکوم کرد.



























