جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
rond
01
گرد, مدور
مثالها
La Terre est ronde, pas plate.
زمین گرد است، نه مسطح.
J' ai acheté une table ronde pour le salon.
من یک میز گرد برای اتاق نشیمن خریدم.
02
تپل, چاق، خپل
مثالها
Le bébé a des bras ronds et adorables.
نوزاد بازوهای گرد و دوستداشتنی دارد.
Son hamster est tout rond après avoir trop mangé.
همستر او بعد از خوردن زیاد کاملاً گرد شده است.
03
خمیده, منحنی، گوژ
مثالها
La route devient ronde à travers les montagnes.
جاده از میان کوهها گرد میشود.
Le vieil arbre avait un tronc rond et tordu.
درخت قدیمی تنهای گرد و پیچخورده داشت.
04
گرد شده (عدد), رُند
مثالها
10 000 est un beau chiffre rond pour ce projet.
10 000 یک عدد گرد زیبا برای این پروژه است.
Arrondissons le total à 50 euros, ça fera un compte rond.
بیایید کل مبلغ را به 50 یورو گرد کنیم، این یک عدد گرد خواهد شد.
05
مست, پاتیل
مثالها
Après cinq bières, il était complètement rond.
بعد از پنج آبجو، او کاملاً مست بود.
Ne prends pas la route, tu as l' air un peu rond.
رانندگی نکن، کمی rond به نظر میرسی.
Le rond
[gender: masculine]
01
دایره (هندسی)
مثالها
Dessine un rond parfait avec ce compas.
با این پرگار یک دایره کامل بکشید.
Les enfants jouent à sauter dans des ronds tracés à la craie.
بچهها با پریدن در دایرههای کشیده شده با گچ بازی میکنند.
02
پول, مایه، قرون
مثالها
J' ai besoin de rond pour prendre le bus.
برای سوار شدن به اتوبوس به پول نقد نیاز دارم.
T' as du rond sur toi ? Je te rembourserai demain.
آیا پول همراهت داری؟ فردا بهت پس میدهم.



























