جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
penser
01
فکر کردن
مثالها
Je pense à mon avenir chaque jour.
من هر روز به آیندهام فکر میکنم.
Elle pense souvent à ses amis.
او اغلب در مورد دوستانش فکر میکند.
02
نظری داشتن (درباره), فکر کردن (به)
مثالها
Je pense que ce film est excellent.
فکر میکنم که این فیلم عالی است.
Elle pense que la décision est juste.
او فکر میکند که تصمیم عادلانه است.
03
در نظر داشتن, فکر کردن، قصد داشتن
مثالها
Je pense commencer un nouveau projet demain.
من قصد دارم فردا یک پروژه جدید را شروع کنم.
Elle pense partir en vacances cet été.
او قصد دارد امسال تابستان به تعطیلات برود.
04
باور داشتن, فکر کردن
مثالها
Je pense que cette solution est la meilleure.
فکر میکنم که این راهحل بهترین است.
Elle pense en avoir raison.
او فکر میکند که حق با اوست.
05
حواس (کسی) بودن, به یاد داشتن، جا نینداختن
مثالها
Je pense toujours à mon premier professeur.
من همیشه به اولین معلمم فکر میکنم.
Elle pense aux conseils de sa mère.
او فکر میکند به توصیههای مادرش.
06
طراحی کردن, آماده کردن، تهیه کردن، تدارک دیدن
مثالها
Je pense un nouvel aménagement pour mon appartement.
من یک چیدمان جدید برای آپارتمانم فکر میکنم.
Elle pense un projet artistique pour l' exposition.
او یک پروژه هنری برای نمایشگاه فکر میکند.



























