جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
La galerie
[gender: feminine]
01
محل گذر سرپوشیده, دالان، دهلیز، کریدور
مثالها
La galerie de l' hôtel relie les chambres au hall principal.
گالری هتل اتاقها را به لابی اصلی متصل میکند.
Ils ont marché dans la galerie souterraine de la mine.
آنها در گالری زیرزمینی معدن راه رفتند.
02
تونل, نقب
مثالها
Les mineurs travaillent dans la galerie depuis l' aube.
معدنچیان از سپیدهدم در گالری کار میکنند.
La galerie permet de relier les deux parties de la ville.
تونل امکان اتصال دو بخش شهر را فراهم میکند.
03
نمایشگاه, گالری، نگارخانه
مثالها
La galerie expose des peintures contemporaines.
گالری نقاشیهای معاصر را به نمایش میگذارد.
Elle visite la galerie chaque semaine pour découvrir de nouvelles œuvres.
او هر هفته برای کشف آثار جدید از گالری بازدید میکند.
04
فروشگاه بزرگ و زنجیره ای, مرکز خرید
مثالها
Les galeries proposent une grande variété de vêtements et d' accessoires.
گالریها تنوع گستردهای از لباسها و لوازم جانبی ارائه میدهند.
Elle aime se promener dans les galeries le week - end.
او دوست دارد در گالریها آخر هفتهها قدم بزند.
05
بالکن (تئاتر)
مثالها
Les spectateurs de la galerie ont une vue panoramique sur la scène.
تماشاگران در گالری منظره پانوراما از صحنه دارند.
La galerie du théâtre est souvent moins chère que les sièges au parterre.
گالری تئاتر اغلب ارزانتر از صندلیهای طبقه اصلی است.
06
باربند (اتومبیل)
مثالها
Il a attaché ses valises sur la galerie de la voiture.
او چمدانهایش را روی باربند ماشین بست.
La galerie permet de transporter des vélos pendant les vacances.
باربند سقف امکان حمل دوچرخهها را در تعطیلات فراهم میکند.



























