جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
enfermer
01
حبس کردن, زندانی کردن
مثالها
Les gardes ont enfermé le prisonnier dans sa cellule.
نگهبانان زندانی را در سلولش زندانی کردند.
La police a enfermé le suspect au poste.
پلیس مظنون را در ایستگاه زندانی کرد.
02
خود را حبس کردن, خود را زندانی کردن
مثالها
Elle s' est enfermée dans sa chambre pour pleurer.
او خود را حبس کرد در اتاقش برای گریه کردن.
Depuis son échec, il s' enferme dans le silence.
از زمان شکستش، در سکوت خود را محبوس میکند.
03
در جای امنی گذاشتن
مثالها
Elle enferme ses bijoux dans le coffre - fort.
او جواهراتش را در گاوصندوق قفل میکند.
N' oublie pas d' enfermer les documents importants.
فراموش نکن که اسناد مهم را قفل کنی.



























