جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
chaud
01
گرم, داغ
مثالها
J' ai chaud après avoir couru.
بعد از دویدن احساس گرما میکنم.
Il fait chaud aujourd'hui.
امروز هوا گرم است.
02
صمیمی, صمیمانه
مثالها
Ils ont une relation très chaude et amicale.
آنها رابطهای بسیار صمیمی و دوستانه دارند.
Son accueil était chaud et sincère.
استقبال او گرم و صمیمی بود.
03
تند و تیز, تند، شدید
مثالها
Ils ont eu un débat chaud hier soir.
آنها دیشب یک بحث داغ داشتند.
La compétition était très chaude cette année.
رقابت امسال بسیار داغ بود.
04
مشتاق, علاقهمند
مثالها
Il est chaud pour participer au projet.
او برای شرکت در پروژه داغ است.
Elle est chaude pour apprendre de nouvelles choses.
او برای یادگیری چیزهای جدید داغ است.
05
گرم, گرمرنگ
مثالها
Le peintre a utilisé des couleurs chaudes pour représenter le coucher du soleil.
نقاش از رنگهای گرم برای به تصویر کشیدن غروب آفتاب استفاده کرد.
Cette pièce est décorée avec des tons chauds comme le rouge et l' orange.
این اتاق با رنگهای گرم مانند قرمز و نارنجی تزئین شده است.
chaud
01
داغداغ
مثالها
Elle mange sa soupe chaud.
او سوپش را داغ میخورد.
Je bois mon café chaud chaque matin.
من هر صبح قهوهام را داغ مینوشم.
Chaud
01
گرما, دمای بالا
مثالها
Le chaud de l' été peut être épuisant.
گرمای تابستان میتواند خستهکننده باشد.
J' aime le chaud du soleil sur ma peau.
من گرمای خورشید را روی پوستم دوست دارم.



























