جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
alejar
01
دور شدن
مثالها
Con el tiempo, ellos comenzaron a alejarse sin darse cuenta.
با گذشت زمان، آنها شروع به دور شدن کردند بدون اینکه متوجه شوند.
La pareja se alejó emocionalmente antes de decidir terminar.
زوج قبل از تصمیم به جدایی، از نظر عاطفی دور شد.
02
برطرف کردن
مثالها
Necesito alejar los pensamientos negativos de mi mente.
من باید افکار منفی را از ذهنم دور کنم.
El médico recomendó alejar el estrés para mejorar la salud.
پزشک توصیه کرد که استرس را دور کنید تا سلامت بهبود یابد.
03
دور نگه داشتن, دور کردن
مثالها
Debemos alejar a los niños de la piscina sin supervisión.
ما باید کودکان را از استخر بدون نظارت دور کنیم.
La policía trató de alejar a la multitud del peligro.
پلیس سعی کرد جمعیت را از خطر دور کند.



























