جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
unwell
مثالها
Despite being unwell, he finished the marathon.
علیرغم ناخوشی، او ماراتن را به پایان رساند.
She was unwell last night and had to leave the party early.
او دیشب حالت خوبی نداشت و مجبور شد زودتر از مهمانی برود.
درخت واژگانی
unwell
well



























