جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
noter
01
نمره دادن
مثالها
Le professeur note les devoirs des élèves chaque semaine.
معلم هر هفته تکالیف دانشآموزان را نمرهدهی میکند.
Elle note les examens avec attention.
او با دقت امتحانات را نمرهدهی میکند.
02
نوشتن
مثالها
Je note les idées importantes dans mon carnet.
من ایدههای مهم را در دفترچهام یادداشت میکنم.
Elle note la date de la réunion sur son agenda.
او تاریخ جلسه را در تقویم خود یادداشت میکند.
03
متوجه شدن, فهمیدن
مثالها
J' ai noté son absence hier.
من متوجه غیبت او دیروز شدم.
Elle note que le temps change.
او متوجه میشود که هوا در حال تغییر است.



























