جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
essuyer
01
خشک کردن
مثالها
Elle essuie les miettes sur la table après le petit-déjeuner.
او پس از صبحانه خردههای روی میز را پاک میکند.
N' oublie pas d' essuyer le miroir de la salle de bain.
فراموش نکن که آینه حمام را پاک کنی.
02
تحمل کردن, تاب آوردن
مثالها
L' entreprise a essuyé de lourdes pertes cette année.
شرکت امسال ضررهای سنگینی متحمل شد.
Il a essuyé des critiques sévères après son discours.
او پس از سخنرانی خود با انتقادات شدیدی روبرو شد.



























