جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
L'estime
[gender: feminine]
01
احترام, حرمت، ارزش
مثالها
Il a beaucoup d' estime pour son mentor.
او احترام زیادی برای مربی خود قائل است.
L' estime des collègues est importante dans une équipe.
احترام همکاران در یک تیم مهم است.
02
حدس, گمان
مثالها
Son estime du projet est plutôt positive.
ارزیابی او از پروژه نسبتاً مثبت است.
L' estime du coût des travaux est élevée.
برآورد هزینه کارها بالا است.
03
ناوبری کور, (یکی از انواع روشهای ناوبری در سیستمهای رباتیک و هوشمند)
مثالها
Le capitaine a fait l' estime pour déterminer sa position.
کاپیتان برآورد ناوبری را برای تعیین موقعیت خود انجام داد.
L' estime permet de naviguer même sans instruments modernes.
تخمین امکان ناوبری را حتی بدون ابزار مدرن فراهم میکند.



























