جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
connaître
01
بلد بودن
مثالها
Je connais bien cette langue.
من این زبان را خوب میشناسم.
Elle connaît la musique classique.
او موسیقی کلاسیک را میشناسد.
02
شناختن
مثالها
Je connais bien cette ville.
من این شهر را خوب میشناسم.
Elle connaît beaucoup de gens ici.
او اینجا افراد زیادی را میشناسد.
03
کشیدن [محرومیت، گرسنگی،... ], چشیدن، تجربه کردن
مثالها
Beaucoup de pays connaissent la famine.
بسیاری از کشورها قحطی را میشناسند.
Il a connu des difficultés pendant son enfance.
او در دوران کودکیاش مشکلاتی را تجربه کرد.
04
مواجه شدن با [موفقیت، شهرت...], برخوردن، کسب کردن
مثالها
Il a connu un grand succès dans sa carrière.
با موفقیت بزرگی در حرفهاش روبرو شد.
Elle connaît la célébrité depuis quelques années.
او چند سال است که شهرت را میشناسد.
05
خود را شناختن
مثالها
Il est important de se connaître avant de prendre des décisions.
مهم است که خود را بشناسید قبل از تصمیمگیری.
Elle se connaît mieux après cette expérience.
او پس از این تجربه، خود را بهتر میشناسد.
06
همدیگر را شناختن
مثالها
Nous nous connaissons depuis l' école.
ما از مدرسه یکدیگر را میشناسیم.
Elles se connaissent très bien.
آنها یکدیگر را بسیار خوب میشناسند.



























