جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
solely
مثالها
The decision was made solely to improve efficiency.
تصمیم فقط برای بهبود کارایی گرفته شد.
She took the job solely for financial reasons.
او این شغل را فقط به دلایل مالی پذیرفت.
درخت واژگانی
solely
sole



























