جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
râper
01
رنده کردن
مثالها
Elle râpe du fromage pour les pâtes.
او پنیر را برای پاستا رنده میکند.
Il faut râper les carottes pour la salade.
باید هویجها را برای سالاد رنده کرد.
02
سوهان زدن, چوبساب زدن
مثالها
Il râpe le bois pour le rendre lisse.
او چوب را میتراشد تا آن را صاف کند.
Tu dois râper les bords rugueux de cette planche.
شما باید لبههای زبر این تخته را بسابید.
03
خراشیدن, زخم کردن، خراش دادن
مثالها
La corde rugueuse a râpé sa peau.
طناب زبر خراشید پوستش را.
Ces chaussures neuves me râpent les talons.
این کفشهای جدید میسایند پاشنههایم را.



























