جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
rougir
01
سرخ شدن, قرمز شدن
مثالها
Elle a rougi quand il lui a fait un compliment.
وقتی او از او تعریف کرد، سرخ شد.
Le ciel rougit au coucher du soleil.
آسمان در غروب خورشید سرخ میشود.
02
قرمز کردن, سرخ رنگ کردن، سرخ ساختن
مثالها
Le soleil couchant rougit les nuages.
خورشید غروب سرخ میکند ابرها را.
Elle a rougi ses lèvres avec du baume teinté.
او با بالم رنگی لبهایش را قرمز کرد.



























