جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
reboucher
01
در (چیزی را) دوباره بستن
مثالها
Après avoir versé l' eau, rebouche bien la bouteille.
بعد از ریختن آب، بطری را محکم ببندید.
Il a rebouché le tube de colle pour qu' il ne sèche pas.
او لوله چسب را دوباره بست تا خشک نشود.
02
بستن (سوراخ...), پر کردن، گرفتن
مثالها
Il faut reboucher les trous dans le mur avant de peindre.
پر کردن سوراخهای دیوار قبل از رنگآمیزی.
Le plombier a rebouché la fuite dans le tuyau.
لولهکش نشتی لوله را مسدود کرد.



























