جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
La recette
[gender: feminine]
01
طرز تهیه, دستورالعمل پخت غذا
مثالها
Cette recette est facile à suivre.
این دستور غذا آسان برای دنبال کردن است.
J' ai trouvé une nouvelle recette de gâteau.
من یک دستور پخت جدید کیک پیدا کردم.
02
دریافتی, عایدی، درآمد
مثالها
La recette de l' entreprise a augmenté cette année.
درآمد شرکت امسال افزایش یافت.
Le gouvernement annonce une baisse des recettes fiscales.
دولت کاهش درآمدهای مالیاتی را اعلام میکند.
03
شگرد, روش کار
مثالها
Voici la recette pour réussir cet exercice.
این است دستور العمل برای موفقیت در این تمرین.
Sa recette pour apprendre vite est efficace.
دستور العمل او برای یادگیری سریع مؤثر است.
04
دفتر وصول مالیات
مثالها
La recette des impôts est ouverte du lundi au vendredi.
اداره مالیات از دوشنبه تا جمعه باز است.
J' ai déposé ma déclaration à la recette fiscale.
من اظهارنامهام را به اداره مالیات تسلیم کردم.



























