جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
rater
01
موفق نشدن, مردود شدن، شکست خوردن، نتیجه ندادن
مثالها
Il a raté son examen de maths.
او در امتحان ریاضیاش شکست خورد.
Elle a raté son entretien d' embauche.
او شکست خورد در مصاحبه شغلیاش.
02
از دست دادن, خراب کردن، (تیر) نخوردن
مثالها
Il a raté le train ce matin.
او امروز صبح قطار را از دست داد.
Elle a raté son rendez-vous important.
او قرار مهم خود را از دست داد.



























