جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
dégrader
01
خوار کردن, کوچک کردن، ضایع کردن
مثالها
Ce discours l' a publiquement dégradé devant ses pairs.
این سخنرانی او را در مقابل همتایانش به طور عمومی تحقیر کرد.
Les moqueries constantes dégradent les élèves fragiles.
توهینهای مداوم دانشآموزان آسیبپذیر را تحقیر میکند.
02
خراب کردن, ویران کردن، از بین بردن
مثالها
L' ouragan a dégradé des centaines de maisons.
Les vandales ont dégradé le monument historique.
03
ویران شدن, خراب شدن، از بین رفتن
مثالها
La situation économique se dégrade rapidement.
وضعیت اقتصادی به سرعت در حال بدتر شدن است.
Son état de santé s' est dégradé cette semaine.
وضعیت سلامتی او این هفته بدتر شد.
04
لایهای کردن, بریدن به صورت لایهای
مثالها
Le coiffeur a dégradé les pointes de ses cheveux pour un effet plus léger.
آرایشگر برای اثری سبکتر، انتهای موهایش را لایهلایه کرد.
Pour cette coupe, il faut dégrader légèrement sur les côtés.
برای این مدل مو، باید کمی در کنارهها گرادیان ایجاد کنید.
05
خلع درجه کردن
مثالها
Le général a dégradé le capitaine pour insubordination.
ژنرال، سروان را به دلیل نافرمانی عزل کرد.
Soldat Dupont a été dégradé pour mauvaise conduite.
سرباز دوپونت به دلیل سوء رفتار عزل درجه شد.



























