جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
boiter
01
لنگیدن, شل زدن
مثالها
Après sa chute, il boite légèrement.
بعد از افتادنش، کمی لنگ میزند.
Elle boite depuis son accident de ski.
او از زمان حادثه اسکی خود لنگ میزند.
02
لنگیدن (استدلال، حرف و...), متزلزل بودن، سست بودن
مثالها
Cette théorie scientifique boite sur plusieurs points clés.
این نظریه علمی در چندین نکته کلیدی لنگ میزند.
Si ton raisonnement boite, toute ta conclusion s' effondre.
اگر استدلال شما لنگان است، تمام نتیجهگیری شما فرو میریزد.



























