جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
apprendre
01
یاد گرفتن, فهمیدن
مثالها
J' apprends le français depuis un an.
من یک سال است که فرانسوی میآموزم.
Elle apprend à conduire.
او یاد میگیرد رانندگی کند.
02
یاد دادن
مثالها
Ma mère m' a appris à cuisiner.
مادرم به من آشپزی آموخت.
Le professeur apprend les maths aux élèves.
معلم ریاضیات را به دانشآموزان آموزش میدهد.
03
گفتن, (خبر) دادن
مثالها
Je lui ai appris la vérité.
من حقیقت را به او آموختم.
Elle m' a appris son départ.
او به من آموخت که در حال ترک است.
04
(خبری، نتیجهای...) را شنیدن, فهمیدن
مثالها
J' ai appris son départ par un collègue.
من از یک همکار در مورد عزیمت او آموختم.
Elle a appris la nouvelle hier soir.
او دیشب خبر را یاد گرفت.



























