جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
appliquer
01
استفاده کردن, اعمال کردن
مثالها
Elle applique une crème sur son visage.
او یک کرم را بر روی صورتش اعمال میکند.
Le médecin applique un pansement sur la blessure.
پزشک یک بانداژ روی زخم اعمال میکند.
02
اجرا کردن
مثالها
Il faut appliquer les règles de sécurité.
باید قوانین ایمنی را اعمال کرد.
La police applique la loi avec rigueur.
پلیس قانون را به شدت اعمال میکند.



























