جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
apporter
01
آوردن
مثالها
Peux - tu m' apporter un verre d' eau ?
میتوانی یک لیوان آب برایم بیاوری؟
Il a apporté ses livres à la bibliothèque.
او کتابهایش را به کتابخانه آورد.
02
موجب شدن, فراهم کردن
مثالها
Cette décision a apporté beaucoup de changements.
این تصمیم تغییرات زیادی بههمراه آورد.
Le projet a apporté des résultats inattendus.
پروژه نتایج غیرمنتظرهای به همراه آورد.
03
دادن, تامین کردن
مثالها
Cette formation apporte des compétences essentielles.
این آموزش مهارتهای اساسی را به همراه میآورد.
Son soutien a apporté beaucoup de confiance à l' équipe.
حمایت او اعتماد زیادی به تیم آورد.



























