جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Collation
01
غذای سبک
a light and informal selection of food items served between meals
مثالها
They served a light collation of fruit and sandwiches after the meeting.
آنها پس از جلسه یک میانوعده سبک از میوه و ساندویچ سرو کردند.
Guests enjoyed a collation of cheese, crackers, and wine.
مهمانها از یک خوراک سبک پنیر، کراکر و شراب لذت بردند.
02
مقابله, مقایسه متون
the act of examining and comparing texts, documents, or data to identify differences or inconsistencies
مثالها
The editor performed a collation of two manuscript versions.
ویراستار یک مقابله از دو نسخه دستنویس انجام داد.
Historical researchers often rely on collation to verify original texts.
محققان تاریخی اغلب برای تأیید متون اصلی به مقابله متکی هستند.
03
مرتبسازی, سرهمبندی
the process of putting pages, documents, or other items into the correct numerical, logical, or sequential order
مثالها
The printer handles automatic collation of multi-page documents.
پرینتر مرتبسازی خودکار اسناد چند صفحهای را مدیریت میکند.
Collation is essential before binding the reports into booklets.
مرتبسازی قبل از صحافی گزارشها در کتابچهها ضروری است.
درخت واژگانی
collation
collate
