جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
woeful
مثالها
The stray dog had a woeful expression, with sad eyes that seemed to reflect the hardships it had endured on the streets.
سگ ولگرد حالتی غمگین داشت، با چشمانی غمگین که به نظر میرسید سختیهایی را که در خیابانها متحمل شده بود منعکس میکرد.
The news of the sudden loss brought a woeful atmosphere to the family gathering, as tears and mournful silence filled the room.
خبر از دست دادن ناگهانی، فضایی اندوهبار به گردهمایی خانواده آورد، در حالی که اشک و سکوت سوگوار اتاق را پر کرده بود.
02
تاسف بار, ضعيف
of very poor quality or condition
درخت واژگانی
woefully
woefulness
woeful
woe
