جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Wok
مثالها
She heated oil in the wok before adding the vegetables for a quick stir-fry.
او روغن را در وک گرم کرد قبل از اینکه سبزیجات را برای تفت دادن سریع اضافه کند.
A wok is ideal for cooking at high temperatures and tossing ingredients easily.
یک ووک برای پخت و پز در دمای بالا و به راحتی مخلوط کردن مواد ایدهآل است.



























