جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
vigorously
01
با انرژی, با قدرت
with a lot of physical energy or effort
مثالها
She scrubbed the floor vigorously until it sparkled.
او کف زمین را با انرژی تمیز کرد تا وقتی که برق زد.
He nodded vigorously in agreement.
او با شدت سرش را به نشانه موافقت تکان داد.
مثالها
He vigorously denied all the accusations.
او همه اتهامات را با شدت تکذیب کرد.
The lawyer argued the case vigorously.
وکیل پرونده را با قدرت دفاع کرد.
مثالها
The plants in the greenhouse are growing vigorously.
گیاهان در گلخانه با قدرت در حال رشد هستند.
Grass sprouted vigorously after the spring rains.
چمن پس از بارانهای بهاری با شدت رویید.
درخت واژگانی
vigorously
vigorous
vigor
