جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
robustly
مثالها
The shelter was robustly built to withstand storms.
پناهگاه به صورت محکم ساخته شده بود تا در برابر طوفانها مقاومت کند.
These containers are robustly sealed to prevent leaks.
این ظروف محکم بسته شدهاند تا از نشت جلوگیری شود.
مثالها
She robustly defended her opinion during the heated debate.
او در بحث داغ از نظر خود محکم دفاع کرد.
The senator robustly dismissed the accusations as baseless.
سناتور اتهامات را محکم و بیاساس رد کرد.
مثالها
The children grew robustly after moving to a cleaner environment.
کودکان پس از نقل مکان به محیطی تمیزتر، به طرز قویای رشد کردند.
The herbs are robustly flourishing in the new greenhouse.
گیاهان در گلخانه جدید با قدرت در حال رشد هستند.
درخت واژگانی
robustly
robust



























