جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
doggedly
مثالها
The detective doggedly pursued the leads to solve the complex case.
کارآگاه با پشتکار سرنخها را برای حل پرونده پیچیده دنبال کرد.
Despite numerous setbacks, she doggedly continued her efforts to master the challenging skill.
علیرغم شکستهای متعدد، او سرسختانه تلاشهایش را برای تسلط بر مهارت چالشبرانگیز ادامه داد.
درخت واژگانی
doggedly
dogged
dog



























