جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
unmixed
مثالها
The chemist used unmixed ingredients to ensure the highest quality of the product.
شیمیدان از مواد آمیخته نشده استفاده کرد تا بالاترین کیفیت محصول را تضمین کند.
She preferred unmixed fruit juice, without added sugars or preservatives.
او آبمیوه مخلوط نشده را ترجیح داد، بدون قندهای اضافه یا نگهدارندهها.
02
خالص, مخلوط نشده
not constituting a compound
خانواده کلمات
mix
Verb
mixed
Adjective
unmixed
Adjective
