جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
unmingled
01
خالص, آمیخته نشده
not mixed or combined with anything else
مثالها
The unmingled metal was of the highest quality, without any impurities.
فلز آمیخته نشده از بالاترین کیفیت برخوردار بود، بدون هیچ ناخالصی.
The artist preferred using unmingled pigments for their vibrant and true colors.
هنرمند ترجیح میداد از رنگدانههای آمیخته نشده برای رنگهای زنده و واقعی آنها استفاده کند.



























