جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Tiny
مثالها
The nursery was filled with toys for the tinies to play with.
مهدکودک پر از اسباببازی بود تا کوچولوها بتوانند بازی کنند.
The teacher read a story to the tinies before nap time.
معلم قبل از وقت چرت، داستانی برای کوچولوها خواند.
درخت واژگانی
tininess
tiny



























