جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
beefy
مثالها
The beefy bouncer at the club easily handled rowdy patrons with his imposing presence.
در باشگاه، نگهبان قوی هیکل به راحتی با حضورش مشتریان پرسر و صدا را مدیریت کرد.
Tim 's beefy arms bulged as he lifted weights at the gym, impressing onlookers with his strength.
بازوهای قوی تیم وقتی که در باشگاه وزنه بلند میکرد متورم شدند و بینندگان را با قدرت خود تحت تأثیر قرار داد.
درخت واژگانی
beefy
beef



























