جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
rearward
مثالها
The soldiers moved rearward to reinforce the back lines during the battle.
سربازان به سمت عقب حرکت کردند تا خطوط عقب را در طول نبرد تقویت کنند.
She glanced rearward to make sure no one was following her.
او به عقب نگاه کرد تا مطمئن شود کسی او را تعقیب نمیکند.
Rearward
01
به سمت عقب, جهت به سمت عقب
direction toward the rear
rearward
مثالها
The rearward seats provided more privacy.
صندلیهای عقبی حریم خصوصی بیشتری فراهم کردند.
The rearward side of the house had a beautiful garden.
طرف عقب خانه یک باغ زیبا داشت.
02
به سمت عقب, به طرف عقب
directed or moving toward the rear



























