جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Jiffy
مثالها
I 'll be back in a jiffy, just need to grab my keys.
من در یک لحظه برمیگردم، فقط باید کلیدهایم را بردارم.
The repairman fixed the issue in a jiffy, much faster than expected.
تعمیرکار مشکل را در یک لحظه حل کرد، خیلی سریعتر از انتظار.



























