جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
élu
01
منتخب, برگزیده
مثالها
Le conseil élu se réunira la semaine prochaine.
شورای انتخابشده هفته آینده تشکیل جلسه خواهد داد.
Tous les membres élus ont prêté serment.
تمام اعضای انتخابشده سوگند یاد کردند.
L'élu
[gender: masculine]
01
منتخب
مثالها
L' élu a prononcé son premier discours.
منتخب اولین سخنرانی خود را ایراد کرد.
Les citoyens félicitent leur nouvel élu.
شهروندان به منتخب جدید خود تبریک میگویند.
02
نخبه
مثالها
Dans ce roman, l' élu doit sauver le monde.
در این رمان، برگزیده باید جهان را نجات دهد.
Les élus de cette académie sont les plus brillants.
برگزیدگان این آکادمی درخشانترین هستند.



























